شهید جانــعلی نعــمت زاده

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید جانــعلی نعــمت زاده

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید جانــعلی نعــمت زاده

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام جان علی نعمت زاده از شهدای دانش آموز شهرستان بابلسر می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : ابو القاسم
تاریخ تولد : 1348/01/30
تاریخ شهادت : 1365/10/21
محل تولد : بابلسر
گلزار شهدای سادات محله رودبست بابلسر
نحوه شهادت : اصابت گلوله توپ
محل شهادت : شلمچه - عملیات کربلای 5
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

بايگاني

آخرين مطالب

وصیت نامه

سه شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۰۷ ق.ظ


1- آیا باید شاهد هجوم وحشیان و کفار بعثی به میهن اسلامی و حکومت الهی بود ولی از خودمان هیچ حرکت و جنبشی نشان ندهیم؟ و یا که باید کمر همت بست و چونان امواج خورشان پر صلابت و بی امان، بر صخره های کفر و ظلم کوبید؟ پس ما دو راه بیشتر نداریم: یا راه پر خطر و با عزت حسین (ع) و یا دین پر بها را به دنیای زودگذر فروختن و ذلت و خواری یزیدیان را بر جان شیرین خریدن ... و حالا که خداوند به ما توفیق داده است که از میان این دو راه، راه حق را برگزینیم، پس سستی و درنگ و غفلت از مکر اهریمنان ننگ است. به هر صورت ما به طور آگاهانه و عاشقانه رفته ایم تا انتقام پهلوی شکسته حضرت زهرا (س) را بگیریم، ما رفتیم تا انتقام سربریده سیدالشهدا را بگیریم، تا رفتم تا علم ابوالفضل العباس (ع) را برافرازیم و شما هم در این راه زینب وار راه ما را ادامه دهید دست از امام برندارید، چون آن چه که در جهت تداوم انقلاب شکوهمند اسلامی و ادامه راه شهیدان، از اهمیت خاصی برخوردار است، پیروی از مقام ولایت فقیه می باشد. مبادا که این رهبر بزرگ و مرجع عظیم الشأن را تنها بگذارید.
2- شما ای پدر عزیزم! می دانم که ... رنج و اندوه از دست رفتن من برایت سنگین می باشد، ولی در راه الله و در راه به ثمر رسیدن حکومت اسلامی، بسی ناچیز است و بدانید که شما فرزندتان را از دست ندادید بلکه چیزی را بدست آوردید و این همان مجد و عظمت اسلام و سرافرازی نسل آینده مسلمین است.
3- مادر عزیزم! عمر دنیا کوتاه است و انسان همیشه زنده نیست تا بتواند برای خدا و اسلام خدمت کند و الآن بهترین موقع برای یاری کردن دین خداست و چه بهتر که مرگ انسان شهادت در راه خدا باشد، که من نیز از درون قلبم آن را پذیرفتم و شهادت تنها چیزی است که می تواند گلوی مرا سیراب کند. و من شهادت فی سبیل الله را با آغوش باز و رویی گشاده و بشاش استقبال می کنم و برایم از عسل شیرین تر است.


وصیت نامه شهید جانعلی نعمت زاده

بسم رب الشهداء والصدیقین  

وصیت نامه شهید جانعلی نعمت زاده

در 10/11/1365 در منطقه عملیاتی شلمچه

وصیت نامه شهید جانعلی نعمت زاده

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان

« الحمدلله رب العالمین و العاقبة لاهل التقوی و الیقین »

با اعتقاد داشتن به یگانه خداوند متعال و آمدن 124000 پیغمبر از جانب پروردگار و اطمینان و ایمان قلبی به روز قیامت و  عـالم پس از مرگ و فشار قبـر و سـوال و جـواب در قبـر و بـا اعتقاد قوی به امامت دوازده امام معصوم (ع) که علی بن ابیطالب(ع) اولین امام بر حق و حضرت بقیة الله الاعظم (عج) آخرین آنهاست، این آخرین کلمات و حرف دلم را که در این آخرین لحظات زندگی از زبانم جاری می شود و شاید از این نظر که واقعا از درون قلبـم بیرون می آید برای شما به عنوان یادگاری بماند را آغازمی کنم .

«ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه»   سوره توبه  آیه 111

خدا با انسانهای مومن معامله می کند .خداوند خریدار است و مومنین فروشنده ،متاعی که فروخته می شود مالها و جانهای مـا است و بهـایی که از او خواهیم گرفت بهشت ابدی اوست و حالا کدام انسانی است که بخواهد از این معامله بزرگ و ارزشمند مضایقه کند . زیـرا آنچـه کـه می دهیم مـال بی ارزش و جان نـاقابلی است که اگر از دادنش مضایقه هم بکنیم

بالاخره از مـا خواهد گرفت . بنابر این آنـانکه خـدا را خوب شناخته اند مانند امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یارانش و مانند بهشتی مظلوم و رجایی و باهنر و شهدای کربلای خونین غرب و جنوب ایران به راحتی جان خویش را در راه خدا ایثار می کنند . و اکنون من نیز همچون دیگران مدتی قبل در میان شما بودم .

راستی چه می بایست کرد ؟ آیا باید شاهد هجوم وحشیان و کفار بعثی به میهن اسلامی و حکومت الهی بود،ولی از خودمان هیچ حرکت و جنبشی نشان ندهیم؟ و یـا که باید کمر همت بست و چونان امواج خروشان، پرصلابت و بی امان ، بر صخره های کفر و ظلم کوبید، پس ما دو راه بیشتر نداریم : یا راه پر خطر و با عزت حسین (ع)،و یا دین پربهاء را به دنیای زودگذر فروختن و ذلت و خواری یزیدیان را بر جان شیرین خریدن .

 و اگر پیرو مذهب حسین(ع) هستیم، پس بایستی ، بخون سرخ،غرق شدن در میان گودی قتلگاه و به اسارت رفتن کودکان و زنها ، و بـه شهادت رسیدن علی اکبر(ع) و علی اصغر (ع) شیرخوار و قاسم(ع) نـوجـوان و قطع شدن دو دستان حضرت ابو الفضل العباس (ع) و هزاران درد و رنج در راه دفاع از حریم مقدس اسلام را ، پذیرا و متحمل گردیم . و حالا که خداوند بـه ما توفیق داده است که از میان این دو راه ،راه حق را برگزینیم ، پس سستی و درنگ ، و غفلت از مکر اهریمنان نمودن ننگ است .

بی روح دل آرام ، دل آرام نگیرد         این بخت مرا نیست که آرام بمیرم

جانعلی نعمت زاده

بـه هـر صورت مـا به طور آگاهانه و عاشقانه رفته ایم تا انتقام پهلوی شکسته حضرت زهرا (س ) را  بگیریم ، ما رفتیم تا انتقام سر بریده حضرت سیدالشهداء (ع) را بگیریم ، ما رفتیم تا علم حضرت ابوالفضل العباس(ع) را برافرازیم . و شما هم در این راه زینب وار راه ما را ادامه دهید، دست از امام برندارید ، چون آنچه که در تداوم انقلاب شکوهمند اسلامی و ادامه راه شهیدان ، از اهمیت خاصی برخوردار است ، پیروی از مقـام ولایت فقیـه می بـاشد، مبـادا که این رهبر بزرگ و مرجع عظیم الشان را تنها بگذارید .

بنابراین ای کسانی که دوست دارید به اسلام و انقلاب خدمت بکنید ،‌ای کسانیکه خود را پیرو و شیعه علی(ع) می دانیـد ، ای کسانیکه آرزوی حضور در صحرای کربلا را بـر سـر دارید که ای کاش در روز عاشورا می بودید و حسین(ع) مظلوم را یاری میدادید، آری هنوز هم دیر نشده است ، و اکنون نیز هر لحظه به گوشمان این ندا می آید .

گویی ز حریم نینوا می آید     آوای غریبانه هل من ناصر  

   ازحنجر سرخ کربلا می اید

شهید نعمت زاده

پس به گذشته خود افسوس مخورید که الآن نیز هنگامه نبرد با دودمان بنی امیه است و یزیدیان زمان متشکل از آمریکای جهانخوار و شوروی تجاوزگر و صدام مزدور ، در مقابل صفوف آهنین جان بر کفان عاشق حسین(ع) ، صف آرایی می کنند .

       و در خاتمه چند کلامی با افراد خانواده ام سخن می گویم: شما ای پدر عزیزم میدانم که محبت من در دل تو بسیار است و رنج و اندوه از دست رفتن مـن برایت سنگین می باشد ، ولی در راه الله و در راه به ثمر رسیدن حکومت اسلامی ، بسی ناچیز است وبدانید که شما ، فرزندتان را از دست ندادید ، بلکه چیزی را بدست آوردید ، و این همان مجد و عظمت اسلام و سر افرازی نسل آینده مسلمین است .پدر گرامی ام : از زحمات شما بسیار تشکر و قدردانی می کنم که همواره از کوچکی  برای اینکـه انسان بشوم ، مـرا ترغیب و تشویق نمودی ، و از خدای بزرگ برای شما پدر و مادرم جایگاهی والا در بهشت  مسئلت میکنم .

      اما شما مادر مهربانم : میدانم که غم از دست دادن فرزند ، برایتان خیلی دشوار و مشکل است ، اگر چه من بگویم مادر مرا  فراموش کن تـا تسکین خـاطر برای تـو باشد ، ولی می دانم که این مسئله برای مادری که با هزاران رنج و سختی بمدت  هیجده سال برای جگر گوشه اش زحمت کشیده است کار آسانی نیست . ولی مادر عزیزم : عمر دنیـا کوتاه است و انسان  همیشه زنده نیست تا بتواند برای خدا و اسلام خدمت کند ، و الآن بهترین موقع برای یاری کردن دین خداست و چه بهتر کـه مـرگ انسان ، شهادت در راه خدا باشد که من نیز از درون قلبم آنرا پذیرفتم و شهادت تنها چیزی است که می تواند گلوی مرا سیراب کند .            

کشته شدن در راه حق آرزوی ماست    گر چه دشمن تشنه بخون گلوی ماست

       و من شهادت فی سبیل الله را با آغوش باز و رویی گشاده و بشاش استقبال می کنم و بـرایم از عسل شیرین تـر است ، بلکه حتی عروس واقعی ما شهادت است ، و صفیر گلوله برخاسته از خشم عدو ، عقد ما را خواهد خـواند و در پوششی از خون تازه و ..........

و بـارش نقل سرب در حجله سنگر ، عروس شهادت را در آغوش خواهم کشید . پـدر و مادر عزیزم : شرمسارم از اینکه موقع رفتن بـه جبهه بـا شما خداحافظی نکردم و در آخرین وداع شما را ندیدم ، چون شما به زیارت ثامن الائمه حضرت امام رضا(ع) رفتید و من برای رضای خدا به زیارت خدای رضا(ع) رفتم . به هر حال مادر :

شهید نعمتزاده

دیگر منشین چشم براه بر گذر امشب         بر خانه پر مهر تو امشب نیایم    

آسوده بیارام و مکن فکر دگر هیچ           بر حلقه این درب دگر نسایم

      امـا شما برادران و خواهرانم : می دانم که در انتظار آمدن من لحظه شماری می کنید و همیشه چشم به درب منزل دوختید تـا شاید بـار دیگر مـرا در جمع خـود ببینید ، ولی چه باید کنم ، در حالیکه خدا مرا به میهمانی دعوت کرده است و من هم بسیار عاشق دیدار او هستم ، اما از آنجا که من  به شما بی وفا نبوده ام ، لذا به شما وعده دیدار در سر پل صراط می دهم،  ان شاءالله    

      بارخدایا : اگر چه در زندگی چیزی ندارم که در راه رضای تو نثار کنم ولی این زندگی و جان ناقابلم که خودت به من ارزانی داشتی را ، امیدوارم که بتوانم به تو پس بدهم ، چرا که امانت پس دادنی است .

       در پایان از همگی تقاضای حلالیت دارم

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته    شلمچه بهمن ماه 1365


۹۵/۰۵/۱۲ موافقين ۰ مخالفين ۰
میثم میثم

نظرات  (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی